خداوند قادر متعال این دین عظیم را با ویژگیهای منحصر بفردش بر دیگر ادیان برتری داد و به این سبب نعمت استمرار و صلاحیت در تمام زمانها و مکانها را به آن داد.و این دین را به عنوان تنها دینی که جوابگوی مشکلات و در برگیرنده مصالح ومنافع مردمان است معرفی کرد .دلیلش هم واضح است چون خداوندی که آگاه به مصالح خلق است این دین را نازل کرده است همان خدایی که در موردش می خوانیم (أَلَا یعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ)( آیا آن کسی که موجودات را آفریده از حال آنها آگاه نیست ؟
در حالی که او از اسرار، دقیق با خبر و نسبت به همه چیز عالم است).از مهمترین خصائص و ویژگیهایی که این دین را از سایر ادیان متمایز میکند میزه و ویژگی وسطیت و اعتدال است. وسطیتی که اسلام را در طول قرون متمادی به رهبری و سروری بشریت رساند. به دلیل همین اعتدال و وسطیت است که خداوند کریم منان شریعت غرای محمدی را به عنوان گواه بر مردمان قرار داد.آنجا که می فرماید : وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِّتَکُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَیکُونَ الرَّسُولُ عَلَیکُمْ شَهِیداً وَمَاجَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِی کُنتَ عَلَیهَا إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَن یتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن ینقَلِبُ عَلَى عَقِبَیهِ وَإِن کَانَتْ لَکَبِیرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذِینَ هَدَى اللّهُ وَمَا کَانَ اللّهُ لِیضِیعَ إِیمَانَکُمْ إِنَّ اللّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِیمٌ) (البقرة 143)(همان گونه (که قبله شما یک قبله میانه است ) شما را نیز امت میانه اى قرار دادیم ،تا گواه بر مردم باشید و پیامبر هم گواه بر شما باشد و ما آن قبله اى را که قبلا بر آن بودى تنها براى این قرار دادیم تاافرادى که از پیامبر پیروى مى کنند از آنهایی که به جاهلیت باز مى گردند مشخص شوند، اگر چه این جز بر کسانى که خداوند آنها را هدایت کرده دشوار بود (این را نیز بدانید که نمازهاى شما در برابر قبله سابق صحیح بوده ) و خدا هرگز ایمان (ونماز) شما را ضایع نمىگرداند، زیرا خداوند نسبت به مردم رحیم و مهربان است).
با توجه به جایگاه وسطیت و اعتدال در آیات قران کریم و همچنین به عنوان تنها عامل قیادت و رهبری اسلام بر جهانیان و بشریت لازم است که به معنا و مفهوم وسطیت توجه بیشتری کنیم و به مقتضای مفاهیم آن بیشتر عمل کنیم. وسطیت و اعتدال یا میانه روی چیست و قرآن چگونه به آن پرداخته و آن را تبیین کرده است؟ جمهور مفسرین از جمله ابن کثیر و ابن جریر کلمه وسطا در آیه وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّةً وَسَطاً را به (بهترین و عادلترین) معنا کرده اند.یعنی اسلام عادلترین و بهترین ادیان است و قول دومی هم هست که وسطا را به میانه روی معنا کرده است، یعنی غلو و تفریط در دین مبین اسلام جایگاهی ندارد.و می گویند(صاحبان قول دوم) که در این آیه خداوند وسطیت را من باب امتنان و نعمت بر بندگان مسلمانش بیان کرده است. وسطیت همیشه به عنوان منهج و
روش سلف و گذشتگان این امت بوده است. امام ابنتیمیه(رح) در باب عقیده و شناخت خدا می فرماید : اهل سنت جماعت به آن چیزی که خداوند در کتابش بیان کرده ایمان دارند بدون اینکمه آن را تحریف یا تعطیل کنند یا اینکه کیفیت و چگونگی آن را زیر سئوال ببرند و یا اینکه برای او مثل و مانندی تصور کنند بلکه از میان فرق و گروهها، اهل سنت و جماعت در اثبات و شناخت خدا اهل اعتدال هستند و اهل افراط و تفریط نیستند. یا همانطور که شاگرد با وفای امام ابن تیمیه، امام ابن قیم (رح)می فرماید : خداوند هیچ امر و دستور و حکمی را صادر نکرد مگر اینکه شیطان سعی میکند مردمان را در انجام آنها به غلو و تفریط بکشاند اما دین مبین اسلام به لطف و عنایت خاص خداوند از تندروی افراطیان و کندروی تفریطیان در امان مانده است و همیشه دین وسط بوده و خواهد ماند.
وسطیت اسلام در تمامی اوامر و قوانین این دین نمایان است در تشریعات و احکام ،در عقیده و عبادات و در همه زوایای دین اعتدال نمایان و متجلی است.در بعد عقیده، اسلام دچار الحاد و بت پرستی نشده، در بعد عبادات نه شعائر و عبادات را اصلا ملغی کرده و نه توصیه به رهبانیت و دست کشیدن از دنیا و فقط چسبیدن به عبادت کرده ، بلکه بین بعد روحی و بعد خاکی و جسمی انسان موازنه و ارتباط برقرار کرده و به هردو توجه کرده است.
چرا که انسان به کمک قوای جسمی و عنصر خاکی اش می تواند تلاش کند و زمین را آباد کند و از گنجینه هایی که خداوند در دل زمین قرار داده است استفاده کند و بالاخره از نیروی جسمی و بعد خاکییش در راستای انتفاع به خود و خلق خدا بهره بجوید.و از بعد روحیش در راستای رسیدن به ترقی و کمال و بالاخره سعادتمندی دنیا و عقبایش کمک بگیرد.
بنابراین مسلمان از مادیات و ثروتها و گنجینه ها و هرآنچه در زمین است بدون اینکه به آن دل ببندد و عبید و بنده آن شود در راستای رسیدن به کمال وسعادتش اسنفاده می کند. (هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا فِی مَنَاکِبِهَا وَکُلُوا مِن رِّزْقِهِ وَإِلَیهِ النُّشُورُ)(الملک: 15).)( او کسى است که زمین را تسلیم و خاضع در برابر شما قرار داد تا بر پشت آن راه روید و از رزق آن استفاده کنید) .از مهمترین مواضعی که وسطیت اسلام در آن نمود بیشتری پیدا کرده ، وسطیت و اعتدال در باب تحریم و تحلیل (حلال و حرام) و در باب تشریع و قانون گذاری است. اسلام در این قضیه جانب اعتدال گرفته است نه مانند یهودیت است که دچار افراط شده و خیلی از طیبات و حلالها را بر خودشان حرام کرده اند ونه مانند اقوامی است که دچار تفریط شده اند و خیلی از حرامها را حلال دانسته اند. بلکه احکام و تشریع وحرام و حلال کردن اشیاء را خاص صاحب حقیقی اش که همان خداوند علیم و حکیم باشد دانسته است. خداوند می فرماید : (قُلْ إِنِّی عَلَى بَینَةٍ مِّن رَّبِّی وَکَذَّبْتُم بِهِ مَا عِندِی مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلّهِ یقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَیرُ الْفَاصِلِینَ) (الأنعام: 57))( بگو من دلیل روشنى از پروردگارم دارم و شما آنرا تکذیب کرده اید (و نپذیرفته اید) آنچه شما درباره آن عجله دارید به دست من نیست ، حکم و فرمان تنها از آن خدا است ، حق را از باطل جدا میکند، و او بهترین جدا کننده (حق از باطل ) است) و در جایی دیگر می فرماید : (إِنَّ رَبَّکُمُ اللّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ یغْشِی اللَّیلَ النَّهَارَ یطْلُبُهُ حَثِیثاً وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ تَبَارَکَ اللّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ) (الأعراف: 54))( پروردگار شما خداوندى است که آسمانها و زمین را در شش روز (شش دوران ) آفرید، سپس به تدبیر جهان هستى پرداخت ، با (پرده تاریک ) شب ، روز را مى پوشاند و شب به دنبال روز به سرعت در حرکت است ، و خورشید و ماه و ستارگان را آفرید در حالى که مسخر فرمان او هستند، آگاه باشید که آفرینش و تدبیر (جهان ) براى او (و به فرمان او) است
. پاک و منزه است خداوندى که پروردگار جهانیان است) و باز می فرماید : (قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالْطَّیبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِی لِلَّذِینَ آمَنُواْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا خَالِصَةً یوْمَ الْقِیامَةِ کَذَلِکَ نُفَصِّلُ الآیاتِ لِقَوْمٍ یعْلَمُونَ} (الأعراف: 32).)( بگو چه کسى زینتهاى الهى وطیباتی را که براى بندگان خود آفریده حرام کرده است ؟ بگو: اینها در زندگى دنیا براى کسانى است که ایمان آورده اند (اگر چه دیگران نیز با آنها مشارکت دارند ولى ) در قیامت خالص براى آنها خواهد بود، اینچنین آیات خود را براى کسانى که مىفهمند شرح مى دهیم) . حتی به عنوان مثال در قضیه انفاق نیز خداوند مومنان را توصیه به اعتدال می کند آنجا که می فرماید : (وَالَّذِینَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ یسْرِفُوا وَلَمْ یقْتُرُوا وَکَانَ بَینَ ذَلِکَ قَوَاماً) (الفرقان: 67)( کسانى که به هنگام انفاق ، نه اسراف مى کنند و نه سختـگـیرى و بخل مى ورزند بلکه در میان این دو حد اعتدال و میانه را مى گیرند) .حذیفه بن الیمان صاحب سر رسول الله (ص) در تفسیر این آیه می فرماید : ( الحسنة بین سیئتین) حسنه و خوبی و انفاق واقعی در اینجا چیزی است که در بین این دو یعنی اسراف و تقتیر (سختگیری و بخل) قرار می گیرد. فخیر الامور اوسطها ، پس نیکوترین کارها ، کاری است که در آن اعتدال رعایت شده است. اگر بخواهیم مثالی زیبا و بارز از وسطیت و اعتدال بزنیم چشمها و اشاره ها به یک سمت خیره می شود و یک نکته را نشان می دهد و آن کانون و اسوه و الگوی اعتدال و وسطیت کسی نیست جز رسول الله (ص). کسی که میانه روی را به زیباترین نوع ممکن به منصه ظهور گذاشته و پیروانش را به آن امر کرده است.از زیباترین مثال وسطیت می توان به حدیثی اشاره کرد که صحیحین از انس (رض) در مورد آن سه شخصی روایت می کنند که با سختگیریهای خود حتی در عبادت، روح وسطیت و اعتدالی که در دین نهفته است را خدشه دار کرده بودند قَالَ أَحَدُهُمْ أَمَّا أَنَا فَإِنِّی أُصَلِّی اللَّیلَ أَبَدًا وَقَالَ آخَرُ أَنَا أَصُومُ الدَّهْرَ وَلَا أُفْطِرُ وَقَالَ آخَرُ أَنَا أَعْتَزِلُ النِّسَاءَ فَلَا أَتَزَوَّجُ أَبَدًا لذا رسول مهربانی و ومحبت و اعتدال، قضیه را برای آنها تبیین کرد و فرمود أَنْتُمْ الَّذِینَ قُلْتُمْ کَذَا وَکَذَا أَمَا وَاللَّهِ إِنِّی لَأَخْشَاکُمْ لِلَّهِ وَأَتْقَاکُمْ لَهُ لَکِنِّی أَصُومُ وَأُفْطِرُ وَأُصَلِّی وَأَرْقُدُ وَأَتَزَوَّجُ النِّسَاءَ فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیسَ مِنِّی: شما بودید که چنین و چنان گفتید: اما من از همه شما در مقابل خداوند باتقواتر و خاشع تر هستم. اما روزه می گیرم و افطار هم می کنم،نماز می خوانم اما استراحت و خواب هم دارم و ازدواج هم می کنم، کسیکه از سنت من رویگردانی کند از من نیست. یا داستان سیدنا سلمان و ابوالدرداء (رضی الله عنهما) که جزء تقریرات رسول الله(ص) است و کار سیدنا سلمان را تایید کرد.آنجا که سیدنا سلمان از سختگیریهای برادر ایمانیش ابوالدرداء بر خود و خانواده اش شنید و به ایشان فرمود : إن لربک علیک حقاً، وإن لنفسک علیک حقاً ولأهلک علیک حقاً، فأعط کل ذی حق حقه . پروردگار تو، بدن و خانواده ی تو هر کدام بر تو حقی دارند،پس حق هر صاحب حق را بده.اینگونه وسطیت در میان اصحاب معنا پیدا کرده بود و آنرا به درستی درک کرده بودند که در عبادت خدای متعال نیز اقتصاد و میانه روی می کردند.و حق هر ذی حقی را ادا می کردند تا از جوانب مختلف دچار غلو و تفریط نشوند.
رهرو آن نیست که گهی تند و گهی خسته رود/ رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود
وسطیت اسلام شامل و جامع است به طوری که تمامی قضایا و امور دنیا و آخرت را شامل می شود. و در واقع نشانه اعجاز و صلاحیت این دین در طول قرنهای گذشته و در همه مکانها و زمانها تا آینده و انتهای دنیاست.
و این ویژگی نقش امت اسلامی را در دنیا به عنوان امت وسط و گواه بر انسانها به شهادت آیات قرآن، سنگین تر و خطیرتر می کند(وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِّتَکُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ). دینی که در آن حقوق انسانها محفوظ،عدالت و کرامت انسانها در آن متحقق و حفظ می شود.دینی که ندای صلح و صفا و آرامش و سلام سر می دهد و دینی که صاحب حضاره و تمدن بزرگ بوده و باز هم توانایی بنا کردن تمدنی بزرگ را دارد در دنیایی که به واسطه جنگها و درگیریها به رنگها و گروهها و مکاتب مختلف تبدیل شده است، در دنیایی که حرمت و کرامت انسانها به اسالیب و روشهای مختلف و دلیلهای واهی مورد هتک حرمت قرار می گیرد و همه اینها به خاطر افراط و دیکتاتوری و استبداد ،خودرایی و تشتت در آرا و نظریات گروهها و باندهای مختلف است. با توجه به این همه درگیری و کشمکشهایی که امروز همه در جای جای دنیا شاهد آن هستند، بعد از خداوند چشم امید همه ملتها و امتها به سوی وسطیت اسلام و مسلمین است . تا از خواب غفلت برخیزد و آرا و نظریات گروههای مختلف درون خود را دوباره جمع کند و فرزندان این امت را که از منهج وسطیت فاصله گرفتهاند دوباره به آغوش خود باز گرداند و دوباره قیادت و رهبری و سروری دنیا را به دست بگیرد. زیرا این دین تنها ضامن امنیت و سلامتی و صلح و صفای انسانهاست ولاغیر.
نظرات
اسلام به ذات خود ندارد عیبی<br /> آنچه که هست از نامسلمانی ماست